سفارش تبلیغ
صبا ویژن
 
 متن اهنگ (خیابونهای شهر من) بی باک

خیابونهای شهر من حاکی  درد و رنجه

واسه زنده بودن کافیه دست و پنجه

نرم کنی با یه سری آدم پست و هرزه

پس کی میاد ناجی نسل من کی

تو مسیر خاکیه وهم و خنده

همه مشغول بازین زهر و نعشه

ماجرایی که گفتنش کافیه اهل مسجد

دعا کنن بکشن آهی به قصد زجه

تا که انسان اصلاح شه و برسه به باقی اصل گنجش

واسه یه ورق سبز همه راضی به مرگ بچه

راضی به مرگه هرکه

بازی بگرده بلکه

جای تعجبه که من یکی زندم هنوز

مردم معترضن ولی زندن هنوز با یاد بهار

ضمنا" خزون حلقه زده تو اشک چشما

امشب که پر شکه چشما

ببین ظلم چه کرده بر من

وای چه سرده شهرم

به درد دردم که کرده بر من غلبه

می خوام بسوزم و بسازم ، بمونم و ببازم

یه سری جوون پاک مشغول بازی با خون

صدای احتمالی طلاق خونواده ها  کشیده میشه تا خیابون

تا خیابون نگه داره پیش خودش راز هرچی قتله

به خیابون بگو رازتو هر چقدره

خیابونی که رحم نداره حتی به لاستیک چرخ ماشینی

آره من نگرانم نگران آوارگی

عصر ماشین

همه از نداری می نالن

هروقت ماشین مدل بالا میاد و همه می خرن هر روز

تا که بهش ببالن

واسه نمایش قدرت ماشینو فرسنگها پیاده ببرن هر روز !

حرفای من اندرزیه واسه آدمای2 پایی که هستن سوار ماشین

که نمیدونن برده ی عصر ماشینن و رو اونا سواره ماشین

آره اونا بردن ، برده ی ماشین

 

شهر من ترس داره مثل بچه ی کابوس زده

واسه روشناییش صدها فانوس کمه

اینجا ساختمونا بلندن مردمه که کوتاهه فکرشون

پشت به خدا وایسادن و علی بذکرالله ذکرشون

تو این شهر یه جا عروسی و جشنه یه جا عزا

من با شکمی سیرم و یه بچه دنبال جا و غذا

که گرم کنه خودشو با سرد ترین آتیش سرد دنیا

دوست خیابوناست ولی نمیدونم با اون چرا قهره دنیا

تو این شهر طلسم شده یکی از گرسنگی نمیتونه بخوابه یکی از سیری

سخته شمارش شمار دخترایی که تن میدن به اسیری

حتی همه آواره میشن با گرونیه سوخت بنزین

به نشونه ی اعتراض میبینی سوخته بنزین

پره خیابونا از فرشته های شیطان صفت

همیشه تو نخ سرشت مائه شیطان چه بد

کسی دیگه نمیگیره دست مردی که سفیده عصاش!

تاریکیه شهر خواست غروب کنه اما سمبل سپیده نذاشت

چون تو تاریکیه شب دست باز تره

روز همه ی ما تاریکه اما اصل خواستنه

که تموم شه تاریکیه شهرمون

البته این یه ایدست

که پایان شب تاریک و سیاه سپیدست

الله میدونه چقدر من خستم

والله چشممو رو مردم نبستم

 

اینجا در به در باید پی دارو بری

تو این دریای خشک بای بی پارو بری

اینجا انسانیت ، وجدان 2 حرف گنگه

آره قانون ، امنیت 2 فرد مرده

آینده ی همه ی جوونا تاریک و سرد

راه زندگیشون دود داره باریک و پست

زنای شهر من از نظر روحی مریض

مرداشون شهوت دارن کوهی حریص

همه دنبال مسکن هستن

همه ی مردم ما خستن از غم

دستم اصلا

یه نوشتم نمیره

که یه دختر 17 ساله میره دنبال سقط بچه

اگه توصیفاتم به جهنم میکنه صدق به من چه؟

حاصل هوسش یه جنین مرده

خون بچشو مثل یه گرگ دریده خورده

جنینی بیگناه که رنگ خیابونای شهرمو ندیده مرده

گناهو از سر خودت واکن و بگو اهریمن شریک جرمه

کی گفته که محرمه یه دختر با 100 تا پسر؟

حرف داره بی باک واست پسر

شهر من چی داره؟ یه مشت فرد خاطی

تو آسمون خراشای آهنی یه مشت قلب خاکی

اگه برای تو زجره حرفام

دعا کن زلزله بیاد که یه هو غرق شه دردا

زلزله ای که همه چیزو با خودش ببره زیر آوار

مرد ، زن ، مرگ ، گناه ، ظلم ، نفاق

نیست شه زیر آوار

واسه من هر کوچه مصرعی و هر پیچ خیابون یه بیت شعره

خیابونای شهر من بت نداره ولی  بیت شرکه


| نوشته شده توسط پویا در جمعه 86/6/30 و ساعت 6:50 صبح | نظرات دیگران()

 لیست کل یادداشت های این وبلاگ
بزرگترین و به روز ترین سایت رپ در شیراز
[عناوین آرشیوشده]
 
بالا
SCRIPT language=VBScript>